مقالات

دوربین های فول فریم: آیا واقعاً به آنها نیاز داریم؟

دوربین های فول فریم

فول فریم. جادوی عجیبی در این کلمه وجود دارد که باعث می‌شود احساس کنیم هر چیزی که از فرمت مقدس 36 میلی‌متر در 24 میلی‌متر گرفته شده است، جایگزینی صرف است… نه پر. اما آیا واقعا مسئله این است؟ بگذار سعی کنم این هوای اسرارآمیز را تکان دهم و با چشمانی هوشیار به فول فریم نگاه کنم.

برای کسانی از شما که فقط در عصر دوربین های دیجیتال به جادوی عکاسی افتاده اند، اجازه دهید با کمی تاریخ شروع کنم. اولین نوارهای فیلم سلولوئیدی در سال 1889 فروخته شد. اما در آن زمان فقط برای ساخت فیلم استفاده می شد. در آن روزها، فیلم به صورت عمودی در دوربین ها بارگذاری می شد. بنابراین فریم‌های جداگانه ۱۸×۲۴ میلی‌متر بودند.

یک سال قبل از جنگ جهانی اول، مهندس آلمانی اسکار بارناک یک ایده انقلابی ارائه کرد. او که مبتلا به آسم بود و حمل دوربین های سنگین و حجیم بر فراز کوه ها سخت بود، چیزی کوچکتر طراحی کرد. اولین دوربین لایکا نوارهای فیلم سوراخ دار را به صورت افقی با اندازه 24×36 میلی متر برای هر فریم بارگذاری کرد. پس از جنگ، او شروع به تولید تجاری این دوربین کرد و به این ترتیب فول فریم متولد شد. به سرعت تبدیل به محبوب ترین فرمت فیلم در بازار شد.

حدود هشتاد سال بعد، در سال 2002، اولین دوربین دیجیتال فول فریم با همان اندازه سنسور عرضه شد. میدونی چی بود؟ این Contax N کوتاه مدت بود. متأسفانه، این اولین قدم شانس زیادی برای شرکت عکاسی مشهوری که زمانی معروف بود، که در سال 2005 فعالیت خود را تعطیل کرد، به همراه نداشت.

دوربین های فول فریم

اما بیایید تاریخ را پشت سر بگذاریم و به زمان حال برویم. آیا فرمت فول فریم Barnack هنوز هم می تواند خود را حفظ کند؟

مروری کوتاه بر اندازه سنسور

اگرچه فول فریم حدود یک قرن است که محبوب بوده است، اما تنها اندازه سنسور (یا فیلم) موجود نیست. اجازه دهید به طور خلاصه گزینه های دیجیتال موجود امروز را از بزرگ تا کوچک معرفی کنم.

دوربین های مدیوم فرمت

در زمان فیلم‌های سلولوئیدی کلاسیک، اگر عکاسان کیفیت تصویر بهتری را می‌خواستند، با رول‌های بزرگ‌تر فیلمبرداری می‌شد. فرمت 60 در 60 میلی متر، یا فرمت مشتق شده 60 در 45 میلی متر، محبوب بود.

وقتی سلولوئید با حسگرهای دیجیتال جایگزین شد، فرمت متوسط در اطراف گیر کرد اما تا حدودی کوچک شد. دوربین‌های دیجیتال با فرمت متوسط معمولاً دارای سنسورهای 43.8 x 32.9 میلی‌متری (Fujifilm، Hasselblad، Pentax) هستند. دوربین‌های دیجیتال با فرمت متوسط ممتاز که ده‌ها هزار دلار قیمت دارند، سنسورهای کمی بزرگ‌تر از این دارند، مانند 53.4 x 40.0 میلی‌متر (Hasselblad) یا 54 x 40.5 میلی‌متر (فاز اول).

دوربین های فول فریم

اندازه سنسور دیجیتال فول فریم اساساً مشابه اولین بارناک لایکا است که 36 در 24 میلی متر است. اکثر شرکت های بزرگ دوربین دارای گزینه های فول فریم هستند، از جمله کانن، نیکون، سونی، لایکا، پنتاکس، پاناسونیک و سیگما. از میان شرکت های بزرگ، فقط المپوس و فوجی از آن صرف نظر می کنند.

خوشبختانه، روزهایی که دوربین های دیجیتال فول فریم حداقل 7999 دلار فروخته می شد، به پایان رسیده است. (این همان قیمتی است که دوربین‌های Canon EOS-1D در سال 2002 قیمت داشتند؛ امروز، می‌توانید یک هاسلبلاد جدید با دو لنز با همان مبلغ، تنظیم شده برای تورم بخرید.) برچسب‌های قیمت فعلی برای دوربین‌های فول فریم جدید از حدود 900 دلار شروع می‌شود.

دوربین های APS-C

این سنسورهای دوربین دارای ابعاد فیزیکی 22.3 x 14.9 mm (Canon) یا 23.5 x 15.6 mm (Fujifilm، Nikon، Pentax، Sony) هستند. اگر لنز یک دوربین فول فریم را به این دوربین ها وصل کنید، متوجه یک فاکتور برش خواهید شد – این شبیه به برش دادن یک عکس فول فریم به میزان 1.5 برابر (1.6 برابر برای Canon) است. با کاهش اندازه سنسور، قیمت نیز کاهش می یابد. اکنون می توان دوربین های APS-C را حتی با یک لنز با قیمت کمتر از 400 دلار خریداری کرد.

 

دوربین های Micro Four Thirds (MFT).

اگر لنزهای قابل تعویض می خواهید، MFT کوچکترین اندازه سنسور اصلی است. (Pentax به طور خلاصه یک سیستم حتی کوچکتر به نام Pentax Q را امتحان کرد که عمر کوتاهی داشت.) Micro Four Thirds دارای اندازه سنسور 17.4 x 13 میلی متر و ضریب برش 2 برابر نسبت به فول فریم است. روند کاهش قیمت ها با اندازه سنسور در اینجا کاملاً اعمال نمی شود. در حالی که گران‌ترین دوربین‌های MFT بد نیستند (در محدوده 2200 دلار)، کمبود نسبی مدل‌های پایه واقعی وجود دارد، بنابراین ارزان‌ترین دوربین‌ها هنوز در محدوده 700 دلار هستند، مگر اینکه کارکرده بخرید.

 

فول فریم بهترین است! یا نه؟

در فصل قبل، مروری کوتاه بر اندازه سنسورهای موجود در دوربین‌های دیجیتال با لنزهای قابل تعویض امروزی ارائه کردم. اکنون می خواهم به ایده اصلی این مقاله بازگردم. در واقع می خواهم به سوالی که در عنوان پرسیدم پاسخ دهم: آیا واقعاً به دوربین های فول فریم نیاز داریم؟ یا سنسورهای کوچکتر می توانند همین کار را انجام دهند؟

تصمیم گرفتم به دو عکاس خیالی اجازه بدهم در مورد جوانب مثبت و منفی حسگرهای کوچک و بزرگ بحث کنند. باید اشاره کنم که هر دو عمدتاً عکاس حیات وحش هستند، اگرچه از همه چیز عکس می گیرند. یکی از آنها، اجازه دهید او را پت بنامیم، یک مدافع سرسخت فول فریم خواهد بود. دوست او مت از طرفداران سنسورهای کوچک است. این امکان وجود دارد که این امر منجر به بحث شود و برخی کلمات قوی بیان شود. اما من می توانم به شما اطمینان دهم که در پایان روز، این دو عکاس در یک نفر به نام Libor ادغام می شوند و مقداری آبجو به اشتراک می گذارند. خب بیا انجام بدیمش.

دوربین های فول فریم

عمق میدان کم

پت: نمی‌خواهم با شما بداخلاق باشم، اما باید اعتراف کنید که فول فریم بهتر از سنسور کوچک در Micro Four Thirds است.

مت: من نمی‌خواهم بحث کنم، پت، اما می‌شود لطفاً به من بگویید چه چیزی باعث می‌شود دوربین فول فریم شما در مقایسه با میکرو چهار سوم من چنین معجزه‌ای داشته باشد؟

پت: حتما گوش کن. هر چه سنسور بزرگتر باشد، عمق میدان کمتری خواهید داشت. من می توانم یک f/1.8 50 میلی متری روی دوربینم بگذارم و پس زمینه های رویایی داشته باشم. روی دوربین Micro Four Thirds 25mm f/1.8 قرار می دهید و پس زمینه به سختی از فوکوس خارج می شود!

مت: من ریاضی را می فهمم. اما مثال شما خیلی گسترده است. برای عکاسی از پرندگان، ما همیشه از لنزهای تله فوتو استفاده می‌کنیم و پس‌زمینه‌ها بسیار تار هستند. آیا عکس های من را از Olympus 300mm f/4 ندیده اید؟

پت: خوب، خوب، اما اگر می‌خواهید یک پرتره رویایی با بوکه‌های تار زیبا بگیرید، چه کار می‌کنید؟ شما از سوپر تله 300 میلی متری خود استفاده نمی کنید، درست است؟

مت: قبول دارم که فول فریم گزینه های بیشتری در اینجا دارد، اما اگر عکاسی پرتره را به صورت روزانه انجام می دادم، می توانستم به فول فریم نزدیک شوم. به عنوان مثال، من احتمالاً یک f/1.2 45 میلی‌متری دریافت خواهم کرد. پرتره هایی را که می توانید با آن بگیرید باور نمی کنید.

پت: خب، باورش سخت نیست. زیرا از نظر عمق میدان با لنز 90 میلی‌متری f/2.4 در فول‌فریم برابری می‌کند. اما اگر در مورد لنز Olympus صحبت می کنید، قیمت آن 1400 دلار است. من می‌توانم یک f/1.8 85 میلی‌متری با کمتر از نصف قیمت بخرم و پس‌زمینه‌های تارتری دریافت کنم.

عکاسی منظره

تشک: در مورد عمق میدان، فراموش نکنید که یک سنسور کوچک برای مناظر عالی است. من مجبور نیستم به اندازه شما توقف کنم تا به عمق میدان بیشتری دست پیدا کنم. جایی که باید تا f/16 توقف کنید، من با f/8 خوب هستم.

پت: نمی دانی که این یک افسانه است؟ f/8 شما همان f/16 من است. در نور کم وضوح بهتر یا عملکرد بهتری دریافت نمی کنید.

مت: برعکس! شما فراموش کرده اید که تثبیت کننده تصویر در دوربین من چقدر چشمگیر است و ویژگی های چند شات چقدر می تواند مفید باشد. اگر f/8 من با f/16 شما یکی است، به این معنی است که دوربین من به دلیل این ویژگی ها جلوتر است.

پت: من را نخندید، آیا محدوده دینامیکی و وضوح را فراموش کرده اید؟ شما هر کاری انجام می دهید نیکون Z8 من را در 45 مگاپیکسل و ISO 64 شکست نخواهید داد.

مت: من با آن مشکلی ندارم. چاپ هایی که من از چاپگر رومیزی خود انجام می دهم بسیار پر از جزئیات هستند. اگر بخواهید می توانید گلبرگ های بابونه را در عکس من از علفزار بشمارید. و من هرگز نیازی به فشار دادن سایه هایم آنقدر روشن ندارم که محدوده دینامیکی مشکل ساز باشد. اگر این کار را می‌کردم، به سادگی از HDR عکس می‌گرفتم.

نور کم

مت: شما اشاره کردید که عملکرد ISO دوربین من مشکل ساز است و من می خواستم رکورد را ثابت کنم. Micro Four Thirds در نور کم مشکلی ندارد. شرط می بندم که راحت تر از شما می توانم در نور کم با دست عکاسی کنم.

پت: آیا به این دلیل است که دوربین شما سبک تر است؟

مت: این تنها بخشی از آن است. لرزشگیر من آنقدر خوب است که می توانم به راحتی در 1/40 عکس بگیرم. حتی با 800 میلی‌متری f/6.3 «سبک» و نیکون Z8 پیشرفته‌تان، فکر نمی‌کنم بتوانید آن را مدیریت کنید.

پت: شاید، اما من یکی از عکس های حیات وحش شما را به یاد می آورم که در آن یک پرنده کاملاً تیز داشتید که عملاً سرش گم شده بود، زیرا تازه حرکت کرده بود. 1/40 فقط برای سوژه های ثابت خوب است. برای پرواز پرندگان در نور بد، چه کار می کنید؟

مت: این آسان است – من فقط می روم و آبجو می خورم. بسیار خوب، با جدیت تمام، من فقط با ایزوی بالا مانند 6400 عکاسی می کنم و از برخی از نرم افزارهای مدرن کاهش نویز امروزی استفاده می کنم. این شگفت انگیز است که چقدر خوب کار می کند.

پت: بله، اما من فقط زمانی به خانه می روم که ISO من حدود 32000 باشد. من دیگر به سختی 6400 را ایزو بالا می دانم. فول فریم به سادگی در ISOهای بالا بهتر است.

مت: من نمی توانم این را انکار کنم، اما شما باید انعطاف پذیری را در ذهن داشته باشید. یادم می آید از برجی در پاناما عکس گرفتم. همه اطرافم مثل تو لنزهای هیولایی داشتند. یک عقاب هارپی روی شاخه ای نه چندان دور از ما نشسته بود. همه از روی سه پایه آن را شلیک می کردند و همه آنها همان تیراندازی بد را در برابر آسمان روشن داشتند. روی یک نیمکت با دوربین بالای سرم ایستادم، صفحه را به سمت پایین کج کردم و پس‌زمینه جنگلی سبز رنگی را پشت هارپی دیدم.

دوربین های فول فریم

خلاصه
اوه، من خیلی راحت شدم این دو دوست بالاخره نقطه مشترکی پیدا کردند و این راهی است که باید باشد. هر سیستمی مزایا و معایبی دارد. و، می‌توان راه‌حل‌هایی پیدا کرد – یا لنزهایی را با دقت انتخاب کرد – که به هر حال بسیاری از تفاوت‌های بین اندازه‌های سنسور را به حداقل می‌رسانند.

خوب، با نزدیک شدن به صدمین سالگرد اولین دوربین تجاری 36 در 24 میلی متر، می توانیم با چشمانی روشن به گذشته نگاه کنیم. تقریباً 100 سال بعد، آیا واقعاً به دوربین های فول فریم نیاز داریم؟ پاسخ کوتاه من این است که بله! فول فریم عالی است… و همه فرمت های دیگری که امروز ذکر کردم نیز همینطور است. زندگی عکاسی ما برای داشتن گزینه ها بهتر است.

در نهایت، چیزی برای سرگرم کردن شما. شاید متوجه شده باشید که عکس های این مقاله فاقد اطلاعات دوربین سنتی، لنز و نوردهی هستند. من ده عکس گرفته شده با دوربین های مختلف را انتخاب کرده ام. من حتی به نویسندگان اعتباری نداده ام که کار را دشوارتر کنند. آیا می توانید اندازه سنسور هر یک از آنها را حدس بزنید؟ حدس های خود را در قسمت نظرات بنویسید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *